مقالات و مطالب علمی و فلسفی

فاطمه صادقی

 

نکات مهم و کلیدی
فلسفه سال سوم متوسطه به همراه نمونه سوالات نهایی
                        درس  اول -  فلسفه چيست ؟
نكات:
-- فلسفه ريشه يوناني دارد و معرب كلمه فيلوسوفيا است.
-- فيلو سو فيا از دو كلمه فيلو(دوستداری) و سوفيا(دانايی) تشكيل شده است.
-- اولين كسی كه خود را فيلوسوفوس ناميد فيثا غورث بود.
-- سوفسطائیان نام گروهی است دريونان پيش از سقراط.
-- كلمه سوفيست درابتدا به معنای دانشمند به كارمي رفت ولی به تدريج مفهوم مغالطه كار به خود گرفت .
-- كلمه فيلسو فوس(فيلسوف) به معنای دانشمند و كلمه فلسفه به معنای دانش است.
-- افلاطون نیز سقراط را با لقب فیلو سوفوس یاد کرده است.
-- سقراط به دلیل تواضع و فروتنی و برای هم ردیف نشدن با سوفیست ها مایل نبود او را سوفیست بخوانند
عقايد سوفيست ها:
-- سوفیست ها کسانی بودند که برای حقیقت و واقعیت ارزشی جدای از ادراک آدمی قائل نبودند
-- اين گروه ادراك انسان را مقياس حقيقت و واقعيت می گرفتند.
--  مي گفتندهركس هرچه خودش بفهمد همان واقعيت و حقيقت است.
اصطلاح فلسفه در بين مرد م:
       كلمه فلسفه در بين مردم به معنای دليل حادثه ها و توضيح و تبيين آنهاست به عبارت ديگر: به معناي تبيين عقلانی   يك واقعه يا پديده است.
      پس بين فلسفه رايج بين مردم و فلسفه به معناي يك علم خاص ، تبيين عقلانی واقعه يا پديده ها مشترك است.
انسان به دنبال فلسفه می رود؟
1-انسان پيوسته می كوشد تابا عقل خود به راز و رمزحواد ث وپديده های طبيعی اجتماعی تاريخی و... پي ببرد وازحقايق آنها آگاه شود.(گشودن راز و رمزپديده ها و حوادث)
2-انسان هميشه در مقابل حوادث جهان دچار حيرت می شود و برای از بين بردن اين حيرت و فهم حقايق به سوی فلسفه مي رود.(از بين بردن حيرت و فهم حقايق)
ارسطو در این باره می گوید:اعجاب و حیرت است که نخستین اندیشمندان و همچنین مردم امروز را به بحث های فلسفی کشانیده است.
 
رابطه فلسفه و علوم طبيعی و تجربی
علوم تجربی : مجموعه منظمی از نتایج تلاش های انسان برای درک بهتر پدیده های طبیعت است
        علوم طبيعی (فيزيك.شيمی.زيست شناسی) بر چند اصل مهم استوار است كه اين اصول لنگر گاه و ستونهاي محكم محافظ اين علوم هستند که عبارتند از:
1-   واقعیت داشتن جهان. یعنی عناصر جهان ساخته و پرداخته ذهن آدمی نیستبلکه مجموعه ای از امور واقعی است
2-   قابل شناخت بودن طبيعت. آدمی قادر به شناخت جهان طبیعت و موجودات و قوانین حاکم بر جهان است .
3-   درستی روش تجربه و آزمايش.
        چند نکته: - علوم تجربی مجموعه منظمی از تلاش ها و نتایج انسان است برای درک بهتر پدیده ها
                -دانشمندان قبول دارند که در کشف اسرار و قوانین طبیت می توان به حواس انسان می توان اعتماد کرد
4-   يكسان ويكنواخت عمل كردن طبيعت :
                                                            الف:طبيعت هميشه به صورت يكنواخت و مشابه عمل می كند.
                                                             ب :يعني در شرايط مشابه نتايج مشابه بدست مي آيد.
5-   تبعيت همه موجودات از اصل عليت : همه موجودات جهان از یک اصل کلی و عام به نام علیت ( هر معلولی علتی دارد) تبعیت می کنند.
             چند نکته در مورد اصل علیت
                 - در همه علوم براي بيان قوانين از مفاهيم علت و معلول استفاده می شود
                 - در پرتو قائده ی مهم عليت است كه تمام تحقيقات علمي معنا پيدا می كند
                 - همه ی قوانين علمی بر پايه عليت بنا شده است
                 - معنای عليت اين است كه : امكان ندارد هيچ حادثه ای در جهان بي علت اتفاق بی افتد و يا مو جودی خود به خود يا بدون يك عامل ديگر بوجود آيد يعنی (هر معلولي علت دارد)
 درست است كه اصول ذكر شده در بالا پايه های اصلي علوم طبيعی هستند ولي هيچ كدام از آنها در علوم طبيعی مورد بحث قرار نمی گيرند و اثبات اين اصول به وسيله ی فلسفه ی علوم طبيعي است.
        خلاصه: فلسفه ی علوم طبيعي اصول محافظ اين علوم را مورد برسي قرار داده و با تبيين عقلانی اثبات می كند و در اختيار دانشمندان علوم طبيعی قرار مي دهد.
 
 چند نکته پایانی
1-   فلسفه عهده دار تحقیق در مبانی اصول و تکیه گاه های علوم است و برای آنها شالوده مطمئن ایجاد می کند
2-   تبیین عقلای ، همانم معنای مشترکی است که بین کاربرد فلسفه در گفتگو های روز مره و کاربرد آن به عنوان یک دانش خاص وجود دارد .
3-   هرگاه انسان یک موضوع را با روش عقلی و منطقی بررسی می کند و سعی دارد ابعاد آن را بشناسد کاری فلسفی کرده است.
4-   فلسفه ، علوم طبیعی و دانش های تجربی را مقابل خود قرار می دهد و در بار ه آنها به تحقیق و تعمق می پردازد تا مبادی و نقاط اتکاء علوم و همچنین روش آنها را مورد بررسی و تبیین عقلانی قرار دهد.
5-   مفهوم قانون به ما می فهماند که هیچ موجود یا حادثه ای در عالم بدون علت بوجود نمی آید.
 
                               نمونه سوالات امتحانات نهایی
‌‌1ـ ريشه‌ي لفظ فلسفه چيست و به چه معنا است؟
2ـ فيلوسوفوس به چه معنا است و اولين كسي كه خود را فيلوسوفوس ناميد كه بود؟
3ـ افلاطون چه كسي را فيلوسوفوس ناميد؟
4ـ ـ معني اصلي و معني رايج دو واژه‌ي«فيلو سوفيا» و «فيلوسوفوس» را بنويسيد.
5ـ سوفيست‌ها چه كساني بودند و چه عقايدي داشتند؟
6ـ ـ لفظ سوفيست به چه معناست و عقيده‌ي آنها را بيان كنيد.
7ـ سوفيست‌ها چگونه استدلال می كردند؟
8ـ‌ ـ سوفيست يعني …………… و سوفيست‌ها در استدلال‌هاي خود …………… مي‌كردند.
9ـ معني اصلي و معني رايج كلمه‌ي «سوفيست» چيست؟
10ـ كلمه‌ي «سفسطه» از چه لفظي گرفته شده و معناي رايج آن چيست؟
11ـ ـ سوفيست در ابتدا به چه معنا بود؟ سپس چه معنايي به خود گرفت؟
12ـ ـ معناي كلمات فيلوسوفوس، سوفيست، سفسطه را بنويسيد.
13ـ چرا سقراط مايل نبود او را سوفيست بنامند و او خود را چه ناميد؟
14ـ معني اصلي و معني رايج كلمه‌ي فيلوسوفوس چيست؟
15ـ ـ كلمه‌ي فيلوسوفوس كه در اصل به معني دوستداري دانايي بود رفته رفته به مفهوم . . . ارتقاء يافت و كلمه‌ي فلسفه مرادف با . . . . شد.
16ـ اصطلاح فلسفه در بين مردم به چه معنايي است؟با مثال توضيح دهيد.
17ـ ـ مردم در چه زماني اصطلاح فلسفه را به كار مىبرند؟
18ـ ـ معمولاً مردم در چه زماني سؤال « فلسفه‌ي اين امر چيست» را مطرح مي‌كنند؟
19ـ ـ ذهن انسان در چه صورتي به كنجكاوي در باره‌ي فلسفه‌ي برخي امور مي‌پردازد؟
20ـ معناي مشترك بين دانش فلسفه و فلسفه در اصطلاح مردم چيست؟
21ـ از نظر ارسطو چه چيز انسان را به سوي بحثهاي فلسفه می كشاند؟
22ـ ـ چرا انديشمندان و همچنين مردم عادي به سراغ بحثهاي فلسفي مي‌روند؟
23ـ كاربرد مفاهيمي مانند فلز و راديم بيانگر چيست؟
24ـ ـ كاربرد مفاهيمي مانند فلز و راديم بيانگر كدام اصل فلسفي است؟
25ـ ـ كاربرد مفاهيمي همچون اسيد، بار الكتريكي توسط دانشمندان علوم تجربي بيانگر چه اصول پذيرفته شده‌اي از جانب آنهاست؟
26ـ ـ اصل واقعيت داشتن جهان را توضيح دهيد.
27ـ منظور از علم تجربي و روش تجربي چيست؟ توضيح دهيد.
28ـ روش مطمئن براي كشف اسرار طبيعت از نظر دانشمندان علوم تجربي چه روشي است؟
29ـ اصل يكنواخت عمل كردن طبيعت را توضيح دهيد.
30ـ ـ مفهوم قانون چه چيز را به ما مى فهماند؟
31ـ منظور از رابطه‌ي عليت چيست؟
32ـ ـ اصل تبعيت همه‌ي موجودات از قانون عليت را با يك مثال توضيح دهيد
33ـ اصول و مباني فلسفي علوم طبيعي را نام برده و بنويسيد تحقيق در باره‌ي اين اصول به عهده‌ي كدام دانش است؟
34ـ ـ اصول مشتركي كه در همه‌ي علوم پذيرفته شده‌اند و ريشه‌ي فلسفي دارند كدامند؟
35ـ ـ اصول و مباني مهم تحقيقات تجربي چگونه قابل اثبات هستند؟
36ـ ـ توضيح دهيد كه چه نوع تلاشي را مي‌توان يك كار فلسفي قلمداد كرد؟
37ـ كار فلسفه‌ي علوم طبيعي را توضيح دهيد.
 
 
درس دوم
رابطه ی فلسفه و علوم انساني
 
         علوم انسانی در رشته های مختلف بسته به این که چه تصوری از انسان داشته باشند ، با هم تفاوت دارند ، دانش مندان علوم انسانی در باره حقیقت و ماهیت انسان عقایدی دارند که اثبات آن از را تجربه امکان پذیر نیست ( مادی و یا غیر مادی بودن وجود انسان )
         در حقیقت همین عقاید اساس و شالوده نظریات علمی در رشته های مختلف علوم انسانی است
         کار فلسفه بررسی این عقاید و استحکام شالوده های علوم انسانی است  
    
 رابطه ی فلسفه با روانشناسي :
تعريف روانشناسي:روان شناسي علمي است كه درآن ، حالات رواني و رفتاري آدمي بررسي مي شود
دو مسئله اي كه فلسفه را با روان شناسي ارتباط مي دهد عبارتند از:
1 -   مسئله ي روح : بعضي از روان شناسان پيرو  فلاسفه اي  هستند كه انسان را صاحب يك روح غير مادي مي دانند  اينها  نظرياتشان  با روان شناسان ديگر كه پيرو فلاسفه ي ديگر هستند فرق مي كند.
2_شناخت يا معرفت: مسئله ي شناخت يا معرفت با اينكه از بحث هاي مهم فلسفه است يكي از افعال رواني انسان است و در روان شناسي هم مطرح مي شود.
رابطه فلسفه با جامعه شناسي:
تعريف جامعه: جامعه عبارت است از اجتماع گسترده ي از مردم با عقايد و سنت ها و منافع مشترك که  براي رسيدن به هدف مشترك خود آگاهانه با هم همکاری دارند .
دو مسئله اي كه فلسفه را با جامعه شناسي ارتباط مي دهد عبارت اند از:
1-     اصالت فرد و اصالت جامعه: درجامعه شناسي اينكه فرد  افراد جامعه اصالت دارند يا اينكه جامعه وجودي مستقل و اصيل جدای از افراد آن دارد در جامعه شناسي مطرح است و اين بحث خود به خود يك بحث فلسفي است.
2-     انسان و پايگاه طبقاتي او :بعضي از فلاسفه معتقدند كه انسان آزاد است و پيرو نظام طبقاتي نيست بعضی فلاسفه ي ديگر اعتقاد دارند كه انسان تابع پايگاه طبقاتي خود است و نمي تواند از طبقه ي خود فراتر رود جامعه شناساني كه پيرو هر گروه اين فلاسفه باشند نظريه هايشان در اين بحث روانشناسي فرق مي كند و آزاد بودن انسان يا تابع شرايط پايگاه طبقاتي خود بودند يك بحث فلسفي است.
اعتقاد مکتب مارکسیسم در باره انسان و پایگاه طبقاتی او
1-   هر فرد بسته به این کهدر کدام یک از طبقات اقتصادی جامعه قرار دارد و یا در کدام دوره زندگی می کند ، دارای فرهنگ ، ارزش ها و آرمان های خاص است.
2-   در این مکتب انسان همانند یک قطعه موم فرض شده استکه در دست شرایط اقتصادیو اجتماعی زمانه خود شکل می گیرد .
 اعتقاد فیلسوفان الهی در مقابل مکتب مارکسیسم
1-   انسان دارای روح غیر مادی و مطابق فطرت الهی خود ،صاحب اراده آزاد است .
2-   این انسان می تواند خود را از قید و بند پایگاه طبقاتی رها سازد و با ارزیابی اندیشه ها در ترازویعقل ، برای خود فرهنگ خاصی را انتخاب کند.
 
رابطه ي فلسفه وعلم سياست (حكومت داري):
اينكه حكومت چيست و حق چه كسي است نياز به تبيين عقلاني دارد و مربوط به حوزه ي فلسفه ي علم سياست است.
نظر ماركسيسم در مورد حكومت :
اين مكتب اعتقاد دارد كه حكومت حق طبقه ي پرولتاريا(كارگر) است و هر چه كارگران بگويندمشروعيت سياسي دارند.
(نظر جامعه شناسان غربي در مورد حكومت (دموكراسي يا مردم سالاری):
حكومت متعلق به اكثريت مردم جامعه است و اقليت بايد تابع اكثريت باشد .
نظر اسلام در مورد حكومت :
در اسلام حكومت از آن خداست و كسي مشروعيت سياسي (ولايت) پيدا مي كند كه حكم خدا را بيان مي كند .
حكومت ديكتاتوري يا استبدادي:
در اين نوع حكومت فرد ديكتاتور به عنوان حاكم هر چه بگويد يا بخواهد بايد اجرا شود.
 
رابطه ي فلسفه و علم اخلاق :
در علم اخلاق مسائل زير مطرح مي شود:
              الف: چه كاري خوب و چه كاري بد است.
              ب:چه كاري را بايد وچه كاري را نبايد انجام داد.
              ج:ارزش هاي اخلاقي نسبي هستند تابع فرد هستند يا تابع جامعه
پاسخ گوئي به اين سوال ها نياز به يك مبناي اخلاقي داردكه جاي بحث آن در فلسفه ي علم اخلاق است. از آنجا که فیلسوفان استدلال می کنند که چه چیز خوب و چه چیز بد است ، سعی دارند در فلسفه علم اخلاق یک شالوده و مبنای عقلانی پیدا کنند .
رابطه ي فلسفه و هنر:
          اينكه چه چيزي زيبا و چه چيزي زشت است يا اينكه بشر حقيقت زيبايي را مي فهمد يا نه ویا اینکه ماهیت زیبایی چیست و یا فرق یک هنر مند با دیگران چیست .
          همه این سوالات  محتاج به تبيين عقلاني است و جاي طرح آن در فلسفه ي هنر است
رابطه ي فلسفه و علم حقوق:
مسائل زير در علم حقوق مطرح است:
الف:جرم چيست؟
ب:چه كسي بايد براي مجازات مجرمان قانون وضع كند.
ج: چرا مجرمين بايد مجازات شوند
اگر فیلسوفی انسان را صاحب اراده آزاد بداند ، خود انسان را مجرم و مقصر خواهد دانست و بر عکس اگر فیلسوفی انسان را مجبور و تابع شرایط اجتماعی و اقتصادی بداند نظرش در باره جرم و مجرم فرق خواهد داشت.
تمام اين مسائل نياز به تبيين عقلاني دارد و جاي طرح آن در فلسفه ي علم حقوق است.
                                   نمونه سوالات امتحانات نهایی
1ـ به طور كلي چه ارتباطي ميان علوم انساني و فلسفه وجود دارد؟
2ـ علم روانشناسي را تعريف كنيد.
3ـ ارتباط فلسفه با روانشناسي را در زمينه‌ي «روح» بنويسيد.
4ـ ـ بحث شناخت در فلسفه پيرامون چه موضوعي است و اين بحث چگونه با علم روانشناسي ارتباط پيدا مي‌كند؟
5ـ ـ در جمله‌ي ذيل جاي خالي را با عبارت مناسب پر كنيد:
        در بحث شناخت يا معرفت در فلسفه از قواعد ذهن در شناخت عالم خارج و . . . سخن به ميان مىآيد
5ـ دو مورد ازمسائلي كه فلسفه و جامعه‌شناسي را به هم مربوط مي‌سازد بيان كنيد.
6ـ ـ نام دو مسئله از مسائل جامعه‌شناسي را كه ريشه در بينش فلسفي جامعه‌شناسي دارد بنويسيد.
 7ـ جامعه را تعريف كنيد.
8ـ ارتباط فلسفه و علم جامعه‌شناسي را در باره‌ي بحث اصالت فرد و اصالت جامعه توضيح دهيد.
9- ـ بحث «اصالت فرد و اصالت جامعه» چگونه فلسفه و جامعه‌شناسي را به هم مرتبط مي‌سازد؟
10- عقيده‌ي مكتب فلسفي ماركسيسم در باره‌ي انسان و پايگاه طبقاتي او چيست؟
11- عقيده‌ي فيلسوفان الهي در باره‌ي انسان و پايگاه طبقاتي او چيست؟
12 ـ مشخص كنيد عبارات ذيل كدام‌يك صحيح و كدام‌يك غلط است؟
     الف ـ مكتب فلسفي ماركسيسم معتقد است انسان داراي اراده‌اي آزاد است.
     ب ـ مكتب اسلام معتقد است انسان وابسته به پايگاه طبقاتي‌اش است.
     ج ـ مكتب فلسفي ماركسيسم معتقد است انسان وابسته به شرايط اقتصادي و اجتماعي است.
13- نحوه‌ي ارتباط فلسفه و علم سياست را توضيح دهيد.
14 ـ توضيح دهيد انسان چه وقت وارد حوزه‌اي از معرفت به نام فلسفه‌ي علم سياست مي‌شود؟
15- مسئله‌ي‌ مهم در علم سياست چيست؟
16- ماركسيسم حكومت را حق چه كسي مىداند؟
17- جامعه‌شناسان غربي حكومت را حق چه كسي مىدانند؟
18- اسلام حكومت را حق چه كسي مىداند؟
19 ـ ماركسيسم حكومت را حق ……… مي‌داند و در اسلام حكومت و اقتدار تنها از آن ……… است.
20- حكومت ديكتاتوري چگونه حكومتي است؟
21- نظر ماركسيسم و اسلام را درباره‌ي حكومت نوشته سپس نحوه‌ي‌ ارتباط فلسفه و علم سياست را بيان كنيد.
22- نحوه‌ي ارتباط فلسفه و علم اخلاق را توضيح دهيد.
23- ـ تفاوت علم اخلاق و فلسفه‌ي اخلاق چيست؟ توضيح دهيد.
25 ـ هدف از فلسفه‌ي علم سياست و فلسفه‌ي علم اخلاق چيست؟
26- ـ در عبارات ذيل جاهاي خالي را با كلمات مناسب پر كنيد:
الف ـ اينكه حكومت حق چه كسي است بايد به حوزه‌اي از معرفت كه همانا . . . است وارد شويم.
ب ـ در علم . . . به انسان توصيه مي‌شود كه راستگو باشد، و براي تبيين عقلاني اين مسئله در (راستگويي) بايد به حوزه‌ي ديگري به نام … وارد شويم.
27- نحوه‌ي ارتباط فلسفه و هنر را توصيح دهيد.
28- نحوه‌ي ارتباط فلسفه و علم حقوق را توصيح دهيد.
29 ـ تبيين اين سؤال كه «چرا اشخاص بايد مجازات شوند» به عهده‌ي چه علمي است.
30 ـ چه عاملي سبب مي‌شود كه نظر فيلسوفي با فيلسوف ديگر درباره‌ي جرم و مجرم و مجازات فرق كند؟
31 ـ هر يك از سؤالات زير در چه علمي مورد بحث قرار مي‌گيرد؟
     الف ـ فرق يك هنرمند با ديگران چيست؟                          ب ـ چرا راستي و درستي خوب است و دروغ و خيانت بد؟
     ج ـ چه كسي بايد براي مجارات قانون وضع كند؟                 د ـ حكومت بر مردم حق چه كسي است؟
32 ـ هر يك از سؤالات زير در چه علمي مورد بحث قرار مي‌گيرد؟
نویسنده: فاطمه صادقي ׀ تاریخ: چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

                      
                                                طراحي فعاليت هاي آموزشي
طرح درس روزانه شامل پيش بيني مجموعه فعاليت هايي است که معلم از پيش براي رسيدن به يک يا چند هدف آموزشي در يک جلسه تدريس، تدارک مي بيند. طرح درس جلسات آموزشي سبب مي شود که معلم فعاليت هاي آموزشي را به ترتيب و يکي بعد از ديگري در مراحل و زمانهاي مشخص و به شيوه اي منطقي اجرا کند و نتايج حاصل از آن را براي تدريس در مراحل بعدي آموزش، مورد استفاده قرار دهد. در واقع طراحي هر جلسه آموزشي، سازماندهي و ارزيابي دائمي جريان فعاليت هاي ياددهي - يادگيري را سبب مي شود.
در طول برنامه هاي آموزشي، گاهي، وقت و تلاش زيادي به دليل تکراري بودن مطالب و فعاليتها به هدر مي رود و يا حذف عمومي يا غيرعمدي بعضي مطالب ضروري به دليل کمبود وقت و يا فعاليت هاي بيهوده، به جريان آموزش آسيب مي رساند. مهمترين کارکرد طراحي آموزشي آن است که از تکرار مطالب بيهوده و حذف موارد ضروري جلوگيري مي کند.
طرح درس جزئيات لازم براي آموزش يک يا چند درس در مورد يک موضوع را تعيين مي کند. درسها ممکن است کوتاه و سي دقيقه اي باشند و چند ساعت به طول بينجامد. محتوا، سن، بلوغ ذهني و فعاليت هايي که دانش آموزان بايد انجام دهند. از عواملي هستند که مدت زمان تدريس را مشخص مي سازند البته بدون نوشتن و تدوين برنامه و طرح درس هم مي توان کلاس درس اداره کرد؛ اما اگر معلم مي خواهد از کارآيي مؤثر در فرآيند تدريس برخوردار باشد. بايد طرح درس خود را دقيقاً تنظيم نمايد. در تنظيم طرح درس، اهداف رفتاري، انتخاب محتوا و فعاليت هاي آموزشي بايد در هسته مرکزي آن قرار گيرند. از فوايد توجه به سازه هاي فوق در فرآيند طراحي، موارد زير را مي توان نام برد:
1. به معلمان در فرآيند تدريس کمک مي کند.
2. براي انتخاب مواد آموزشي، بسيار مفيد مي باشد.
3. در تعيين تکاليف درسي تک تک دانش آموزان مؤثر است.
4. براي انتخاب و ساختن سؤالهاي ارزشيابي، ارزشمند هستند.
5. در خلاصه کردن و اعلام نتايج ارزشيابي به معلم کمک مي کند.
6. در "خود ارزيابي" دانش آموزان عامل بسيار مفيدي است.
7. دانش آموزان را به ياد گيرندگاني خودکفا تبديل مي کند.
علاوه بر موارد فوق، دلايل مختلفي براي اثبات لزوم تهيه طرح درس وجود دارد. يک طرح درس خوب نوشته شده معلم را قادر مي سازد که در طول دوره ي آموزشي خود به دقت در مورد همه چيز فکر کند. در تنظيم و انتخاب منابع مورد نياز کمک بزرگي محسوب مي شود و مي تواند معلم را در زمينه هاي زير ياري دهد:
1.انگيزه هاي لازم را ايجاد کند.
2. بر قسمتهاي مختلف درس از جمله تجارب يادگيري دانش آموزان به نحو مطلوب تأکيد کند.
3. اطمينان دهد که کليه اطلاعات مورد نياز دانش آموزان در درس گنجانده شده است.
4. امکان استفاده از وسايل آموزشي را فراهم مي سازد.
5. طرح سؤالهاي مناسب را پيش بيني مي کند.
6. تدريس معلم براساس برنامه اي منظم و از پيش تعيين شده انجام مي شود.
 
معلمان کارآمد معمولاً تلاش مي کنند طرح درس، دقيق با جزئيات کامل بنويسند و براساس آن فعاليت هاي آموزشي را دنبال مي کنند. البته گاهي مي توان از طرح درسهايي که معلمان با تجربه نوشته اند استفاده کرد؛ اما بهتر است معلمان طرح درسهاي مورد نظر را خود شخصاً تنظيم نمايند و در طول دوره هاي آموزشي همواره به اصلاح و تکميل آن بپردازند. طرح درس به دليل اين که مراحل تدريس را مشخص مي کند، راهنماي معلم در فرآيند تدريس است. يک طرح درس شامل فهرستي است که در هر ستون آن يکي از مراحل تدريس به شرح زير نوشته مي شود:
1. هريک از واحدها و يا درسها و زماني که بايد صرف آن شود.
2. فعاليت هايي که دانش آموزان بايد در آن درس يا واحد يادگيري انجام دهند.
3. مطالبي که بايد به وسيله ي معلم به دانش آموزان ارائه شود.
4. نکات کليدي موجود در محتواي کتاب درسي يا ساير منابع مورد استفاده ي دانش آموزان مشخص مي شود.
5. وسايل يا فعاليت هاي آموزشي مانند فيلمها، بازديدهاي علمي ... و همچنين فعاليت هاي مربوط به ارزشيابي دانش آموزان را مشخص مي کند.
رعايت مراحل و نکات زير براي تدوين يک طرح درس خوب لازم و ضروري است:
1- موضوع يا عنوان درس
عنوان درس بايد به طور دقيق نوشته شود؛ مثلاً اگر عنوان درس را «دماسنج» بگذاريم، عنوان گويايي نيست، بلکه بهتر است بنويسيم: «چگونه مي توان از دماسنج استفاده کرد» يا «طريقه ي استفاده از دماسنجها». معلم هر اندازه به تجزيه و تحليل موضوعات مسلط باشد بهتر مي تواند براي آن، عنوان مناسب انتخاب کند.
2- تعيين و نگارش عناوين فرعي يا رئوس مطالب
پس از تعيين و نوشتن موضوع درس، طراح بايد عناوين فرعي موضوع درس را مشخص سازد، ترتيب و توالي مناسب عناوين فرعي همواره بايد مورد توجه قرار گيرد. عناوين فرعي، بهترين راهنماي نگارش هدفهاي جزئي است؛ زيرا براساس هر عنوان فرعي مي توان يک هدف جزئي نوشت.
3- نوشتن هدف کلي درس
نوشتن هدف کلي يک جلسه تدريس، همانند هدف کلي يک دوره ي آموزشي است؛ اما در قالب يک موضوع محدود، تحقق مجموع هدفهاي کلي جلسات بايد موجب تحقيق اهداف کلي دوره شوند. به عبارت ديگر اهداف کلي هر جلسه ي تدريس، عناصر يا مراحل رسيدن به اهداف کلي دوره را مشخص مي کنند. در نوشتن هدف کلي هر جلسه نيز معمولاً از افعال کلي استفاده مي شود. ذکر شرايط و معيار در اين نوع از اهداف ضرورتي ندارد.
4- نگارش و تنظيم هدفهاي جزئي درس
ساده ترين راه نوشتن اهداف جزئي يک درس، اين است که براساس هر موضوع فرعي يک هدف جزئي نوشته شود. ماهيت اهداف جزئي همانند هدف کلي درس است؛ اما در قالب موضوعي ريزتر و محدودتر. به عبارت ديگر، هدفهاي جزئي درس، اهداف زيرمجموعه هدف کلي درس مي باشند. دقت در نوشتن اهداف جزئي و تنظيم درست توالي آن، مي تواند موجب نظم بيشتر فعاليت هاي آموزشي شود و در نهايت، تحقق هدف کلي را تضمين نمايد.
 
5- نگارش و تنظيم هدفهاي رفتاري درس
پس از نوشتن هدفهاي جزئي، طراح بايد هدفهاي جزئي را تبديل به هدفهاي رفتاري نمايد. هدفهاي رفتاري هر جلسه تدريس بايد با توجه به شرايط، ضوابط و امکانات متناسب با سطوح مختلف حيطه هاي يادگيري تنظيم شود. سپس براساس سلسله مراتب از آسان به مشکل و يا به صورت پيش نياز و پس نياز مرتب گردد. در هدفهاي رفتاري: عملکرد (نوع رفتار)، شرايط و معيار دقيقاً بايد مشخص شود.
6- تعيين رفتار ورودي دانش آموزان
پس از نوشتن هدفهاي رفتاري درس، رفتار ورودي دانش آموزان يا پيش نيازهاي تحقق هدفهاي رفتاري بايد مشحص شوند. گروهي معتقدند كه ابتدا بايد رفتارهاي ورودي دانش آموزان در بررسي، مشخص و سپس هدفهاي رفتاري نوشته شوند. چنين رويكردي در نظامها يا دوره هايي صادق است كه محتوا و كتاب مشخصي ارائه نشده باشد و معلم كاملاً در انتخاب و سازماندهي مطالب درسي آزاد باشد. در نظام آموزشي ايران به دليل متمرکز بودن، اجراي چنين پيشنهادي تقريباً غيرممکن است.
7- ارزشيابي تشخيصي
اغلب سؤال مي شود که معلمان چگونه مي توانند اطلاعات پيش نياز يا رفتار ورودي دانش آموزان را تشخيص دهند؟ اين امر توسط ارزشيابي تشخيصي ممکن مي باشد.
معلم بر اساس تخصص و مهارتي که دارد بايد ابتدا رفتار ورودي را پيش بيني کند و سپس براساس دانش پيش نياز درس مورد تدريس، سؤالهايي طرح نمايد. سؤالهاي طرح شده بايد در ستون ارزشيابي طرح درس نوشته شود. اين سؤالها قبل از تدريس بايد از دانش آموزان پرسيده شوند، تا وجود يا عدم وجود پيش نياز مشخص شود. در صورت عدم تسلط دانش آموزان بر پيش نياز درس مورد تدريس، مخصوصاً زماني که موضوع درس با موضوعات قبلي و بعدي ارتباط تسلسلي داشته باشد، حتماً بايد رفتار ورودي ترميم گردد.
8- نگارش مراحل اجراي تدريس
در آموزشهاي مستقيم تنظيم نحوه ي ارائه محتوا به ترتيب اهميت به چند مرحله به شرح زير تقسيم مي شود:
الف- مرحله ي آمادگي
مرحله ي آمادگي خود، شامل قسمتهاي زير مي باشد:
-آمادگي معلم
بديهي است براي انجام هر کاري بايد آمادگي داشت. موضوع تدريس نيز نمي تواند از اين قاعده مستثني باشد. معلم بايد پيش بيني کند که در کلاس درس چه فعاليتي را مي خواهد انجام دهد و چگونه مي خواهد کلاس را شروع کند؟ چگونه مي خواهد در کلاس درس انگيزه ايجاد کند و اين انگيزه را تا پايان کلاس استمرار بخشد و سرانجام چگونه مي خواهد کلاس را به پايان برساند؟
-آمادگي دانش آموزان
اگر دانش آموزي به درس معلم توجه نکند و در اجراي فعاليت هاي آموزشي با او همکاري ننمايد، عمل تدريس به مفهوم واقعي آن، صورت نخواهد گرفت. توجه دانش آموزان و همکاري آنها مستلزم آماده شدن براي فعاليت است. تجربه نشان داده است که در آغاز ورود به کلاس، اغلب دانش آموزان هنوز متوجه مسائلي هستند که قبل از آمدن به کلاس افکار آنها را به خود مشغول داشته است. در شروع کلاس، معلم موظّف است توجه و افکار دانش آموزان را به طور جدي متوجه کلاس و فعاليت هاي مورد نظر نمايد. معلمان با تجربه در اين مرحله از روشهاي مختلفي استفاده مي کنند.
علاوه بر موارد ذکر شده، معلم بايد قبل از ورود دانش آموزان به کلاس درس مجموعه وسايل آموزشي مورد نياز را در کلاس آماده نمايد. چنانچه در کاربرد بعضي از وسايل مهارت چنداني نداشته باشد، بايد قبل از رفتن به کلاس و به کارگيري وسايل در حضور دانش آموزان، تمرين لازم را انجام دهد تا مهارت مورد نظر را کسب نمايد. معلم نه تنها بايد وسايلي را که خود براي تدريس لازم دارد آماده کند، بلکه بايد وسايلي را که دانش آموزان براي کسب تجارب و انجام دادن تمرين بدان نيازمندند، نيز تهيه کرده، در اختيار آنان قرار دهد.
 
ب- مرحله معرفي و بيان هدفهاي صريح آموزشي
معلم پس از جلب توجه دانش آموزان، بايد موضوع درس و اهداف آنها را به دانش آموزان معرفي کند. معرفي درس و اهداف آن بايد به گونه اي صورت گيرد که متناسب با ساختار شناختي دانش آموزان باشد.
معرفي درس و هدفهاي رفتاري آن، دانش آموزان را براي آشنايي با تجارب يادگيري و سعي در دستيابي به آنها آماده مي سازد. معلم بايد انتظارات خود را از دانش آموزان، بسيار ساده، روشن و مشخص بيان کند. زمان اختصاص داده شده براي معرفي درس نبايد بيش از 3 تا 5 دقيقه وقت کلاس را بگيرد.
 
ج- مرحله ي ارائه درس
در مرحله ي ارائه درس، محتواي مورد آموزش بايد دقيقاً مشخص شود. از روشهايي چون سخنراني، بحث گروهي، نمايش تصاوير، پرسش و پاسخ و ... به عنوان روشهايي که براي آموزش هر قسمت لازم است، استفاده شود. معلم بايد اطمينان حاصل کند که بخشهاي مختلف محتوا با يک روال منطقي ارائه خواهد شد و هيچ نکته نامفهومي در ميان مطالب ارائه شده وجود نخواهد داشت. زمان لازم براي هر قسمت به طور دقيق مشخص شود. ارائه محتوا در حقيقت قسمت اصلي کار تدريس و شامل دو عامل جدا ناشدني است:
1- سازماندهي کليه محتواي درس و توالي آنها بايد رعايت شود.
2- روش آموزش قسمتهاي مختلف مشخص شود.
به طور مثال معلم بايد حداقل نکات زير را پيش بيني کند:
الف) سؤالهايي که بايد پرسيده شوند.
ب) در هنگام بحث دلايل لازم پيش بيني شود.
ج) در حدود 5 تا 10 دقيق فيلم نشان داده شود.
د) پس از نمايش فيلم، موضوع مورد بحث قرار گيرد.
معلم بايد پيش بيني کند که منظور از سؤال چيست؟ آيا فقط براي جلب توجه دانش آموزان است و نيازي به پاسخ ندارد؟ پاسخ دادن به سؤالها بر عهده ي چه کسي است؟ معلم يا دانش آموزان؟ آيا سؤال بر روي نکات اصلي درس تأکيد دارد؟ آيا سؤال ايجاد انگيزه مي کند؟ آيا سؤالها سبب مؤثر شدن تدريس و جلب توجه دانش آموزان خواهد شد؟ آيا سؤال به سنجش درک و فهم دانش آموزان کمک مي کند؟ آيا سؤال، توجه دانش آموزان را به مفاهيم، اصول خاص و مورد نظر جلب مي نمايد؟
 
سؤالها بايد زمينه ي بحث و گفتگو را در کلاس درس فراهم سازند و بين معلم و دانش آموزان ارتباط برقرار کنند. به بيان ديگر، سؤال بايد سبب شناخت بهتر و ايجاد قدرت تجزيه و تحليل، ترکيب، ارزيابي، نتيجه گيري و تعميم در دانش آموزان شود. مقدمه در ارائه محتوا بسيار مهم است. يک مقدمه خوب مي تواند توجه دانش آموزان را جلب کند و علاقه ي آنها را به ادامه درس برانگيزد. مقدمه خوب شامل مطالب زير است:
1- درس در چه موردي صحبت مي کند؟
2- کجا و در چه زماني دانش آموزان مي توانند از آنچه در اين درس مي آموزند، استفاده کنند؟
3- چگونه بايد مطالعه کنند و مفاهيم را بياموزند؟
4- بازنگري مختصري از آنچه در درسهاي قبلي مرتبط با موضوع آموخته اند.
تکرار مطالب پيش نياز معمولاً براي مؤثر کردن تدريس لازم است؛ اما لازم نيست هميشه از يک روش براي يادآوري رفتار ورودي استفاده کنيم. معلم بايد روي نکات کليدي رفتار ورودي تأکيد کند تا درس جديد راحت تر و قابل فهم تر شود. اين تکرار نبايد طولاني باشد.
د- مرحله ي خلاصه کردن و نتيجه گيري
براي تثبيت مطالب ارائه شده در ذهن دانش آموزان، لازم است درس ارائه شده به طور خلاصه جمع بندي و نتيجه گيري شود. تلخيص و جمع بندي، مفاهيم از دست داده شده در طول آموزش را براي دانش آموزان روشن مي کند بهتر است تلخيص و نتيجه گيري توسط خود دانش آموزان انجام شود و معلم اظهار نظر نهايي را ارائه نمايد.
ه- مرحله ي ارزشيابي
بعد از ارائه محتوا و جمع بندي و نتيجه گيري، لازم است معلم از چگونگي تحقق اهداف، آگاه شود. اگرچه اين عمل ممکن است در طول فعاليت هاي آموزشي به طور ضمني انجام شود؛ اما ضرورت دارد معلم پس از پايان ارائه محتوا، با مقايسه سطح مهارتي که انتظار دارد دانش آموزان به آن برسند و آنچه دانش آموزان عملاً به آن رسيده اند، ميزان يادگيري دانش آموزان و مؤثر بودن روش تدريس خود را ارزشيابي کند.
زمان ارزشيابي، بستگي به مدت زمان تدريس دارد؛ اما اين مرحله نبايد زياد وقت کلاس را بگيرد. به طور متعادل مي توان ده دقيقه براي اين کار در نظر گرفت. سؤالهاي مرحله ي ارزشيابي بايد بر اساس هدفهاي رفتاري درس طرح شوند.
و- مرحله ي تعيين فعاليت هاي تکميلي
معلم مي تواند براي تقويت مطالب آموخته شده در کلاس و ارتباط آن با زندگي واقعي دانش آموزان فعاليت هايي را در خارج از کلاس پيش بيني کند. اين تکاليف، بخشي از مطالعات مربوط به درس محسوب مي شوند. معلم بايد اين نوع فعاليتها را دقيقاًً پيش بيني کند و در اختيار دانش آموزان قرار دهد. معرفي منابع مطالعه يا فعاليت مانند: کتاب، مقالات جديد، فيلم و ... به دانش آموزان علاقمند فرصت مي دهد تا اطلاعات خود را با مطالعه و استفاده از اين امکانات افزايش دهند.
اگر معلم انتظار داشته باشد که وظايف و فعاليت هاي تکميلي خارج از کلاس، طبق اصول و قواعد خاصي انجام شود، بايد اصولي را که در ذهن دارد به طور واضح و دقيق به دانش آموزان اعلام کند. اگر اين اصول، به صورت شفاهي از طرف معلم اعلام شود، ممکن است دانش آموزان به آن توجه نکنند. بنابراين بهتر است اصول و معيارها به تفصيل به صورت کتبي و در صورت امکان همراه با مثال در اختيار دانش آموزان قرار داده شود. چنين کارکردي در وقت کلاس صرفه جويي کرده و به دانش آموزاني که غيبت دارند و يا در فاصله ي اعلام فعاليت هاي تکميلي تا زمان انجام آن بعضي از اصول را فراموش مي کنند، کمک مي کند.
در اکثر مواقع، معلم تکاليف خواندني، يا انجام فعاليت در خانه را زماني ارائه مي دهد که زنگ خورده است و دانش آموزان با عجله، مشغول ترک کلاس هستند. اگر دادن تکاليف در روند يادگيري دانش آموزان اهميت دارد، بايد بيش از اين به آن توجه شود، يکي از بهترين شيوه هاي تعيين فعاليت هاي تکميلي (تکاليف خارج از کلاس) به دانش آموزان ارائه راهنماي از قبل تنظيم شده است. اينکه راهنماي تعيين تکاليف به چه صورتي نوشته شود و چه امکاناتي در خارج از کلاس درس فراهم گردد، به موقعيت آموزشي و نوع درس بستگي دارد. در زير يک نمونه از راهنماي فعاليت هاي تکميلي دانش آموزان آورده شده است:
- مقدمه
- اهميت موضوع
- تکاليف و تاريخ ارائه آنها
- مطالعات و مطالبي که بايد خوانده شوند.
- مسائلي که بايد حل شوند.
- گزارشهايي که بايد نوشته شوند.
- آزمايشهايي که بايد انجام شوند.
- سؤالهايي که دانش آموزان بايد با مطالعه ي شخصي به آنها پاسخ گويند.
يکي از انواع تکاليفي که بسيار مفيد و ارزشمند است، کاربرد فعاليت هاي آموزشي در خارج از کلاس درس مي باشد. کاربرد مفاهيم آموخته شده زماني امکان پذير است که مطالب آموخته شده به طور ذهني و عملي در کلاس تمرين شود. اگر دانش آموزي مطالب عرضه شده در کلاس درس را بفهمد و آن را به طور ذهني تحليل کند و در موقعيت شبيه سازي شده به کار گيرد، مي توان انتظار داشت که بتواند آن را در خارج از کلاس و در موقعيت حقيقي نيز به کار گيرد. کاربرد مفاهيم، سبب مي شود که دانش آموزان بتوانند از مفاهيم آموخته شده در فرآيند استفاده کنند.
 
نویسنده: فاطمه صادقي ׀ تاریخ: چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , fatemehsadeghi.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com